حسن کسایی، اگر زنده بود، امروز 85 ساله می شد و به 86 سالگی قدم می گذاشت. ولی 26 خردادماه امسال، همه را با سلامش تنها گذاشت تا در هشتاد و پنجمین سالروز تولدش، خودش نباشد و مزارش، یادگاری باشد بر زخم نبودنش.
کسایی در آخرین روزهایی که بود، آن روزهایی که روی تخت بیمارستان بود، همان روزهایی که عده کمی به عیادتش رفتند، گفت که «ای کاش در جاي ديگري به جز اينجا زندگي كرده بودم.» حسن کسایی، از بیاعتنایی داغ بود. در 20 سال گذشته، حرفی نزد، سختی دید، اما گلایهای نکرد. در روزهای 82 سالگی، دو سال قبل از اینکه پرواز کند به سمت خالق هنرهایش، درد دل کرد که «بعد از سالها بياعتنايي از طرف مسوولان، در 82 سالگي و با وجود كسالت مزاج، امروز ميگويم كه اي كاش در جـــاي ديگري به جز اينجـــا زندگي كرده بودم. به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا ســرايم. چون ديگر تحمل اين همه بياعتنايي را ندارم! بله، طي شد! عشق آمد به دل و شور قيامت برخــاست / زندگي طي شد و اين معركه برپاست هنوز…»
نوشته : سعید ابوالقاسمی | منبع : روزنامه اصفهان امروز